تاریخ چاپ :

2024 May 21

www.islamage.com    

لینک  :  

عـنوان    :       

سلسله مقالات بدعت بازنگری در فهم نصوص شماره ی (11): راهنمایی‌ های کلی

بسم الله الرحمن الرحیم

سلسله مقالات بدعت بازنگری در فهم نصوص شماره ی (11):

راهنمایی‌ های کلی

قائلان به بازنگری در قرائت نصوص، بر نحله‌ ها و مکاتب فکری گوناگونی هستند که این مذاهب به اندازه ی فسادِ عقیده ی صاحبش یا رغبتش در نیرگ و حیله، از فهم صحیح نصوص، دور یا به آن نزدیک هستند. برای همین ممکن است برخی از کسانی که نیت نیکی دارند کمی از تأویل آنان تأثیر گیرند یا به پی‌ گیری نوشته‌ های اصحاب قرائت جدید بپردازند؛ به همین سبب باید به شدت نسبت به چنین لغزشگاهی هشدار دهیم؛ لغزش‌ هایی که در آغاز ناچیز به نظر می‌ رسد اما کم کم بزرگ می ‌شود.


رهنمودهایی در این زمینه:


راسخ گردندان حق در نَفْس از طریق علم شرعی صحیح، و گوش سپردن و مطالعه ی سخنان و کتاب ‌های علمای راسخ؛ کسانی که الله متعال آنان را به دلیل عدم تتبع متشابه و عرضه ی آن بر نصوص محکم و ایمان به هر آنچه از سوی پروردگار سبحان شان نازل گردیده، ستوده است.



زیاد دعا کردن برای سالم ماندن از فتنه‌ ها:

زیرا یکی از ویژگی ‌های فتنه آن است که ممکن است انسان وارد آن شود و فکر کند بر راه حق و صواب گام نهاده و بزرگترین عامل نجات انسان از فتنه‌ ها، روی آوردن صادقانه به الله متعال و درخواست نجات از آن است.

دعای در امان ماندن از انحراف و کژی نیز از همین باب است: {رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا}[1] ترجمه: بارالها! دل‌ هایمان را پس از آنکه ما را هدایت نمودی منحرف مگردان.

زیرا این دعا پس از بیان حال منحرفین و کژاندیشان آمده است: {فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ}[2] ترجمه: اما کسانی که در دل‌ هایشان انحراف است برای فتنه‌ جویی و طلب تأویل آن از متشابه پیروی می‌ کنند.

پس درخواست بنده از پروردگارش برای در امان ماندن از انحراف، از بزرگترین اسباب مصونیت است.




"از آنان دوری گزینید".

این نصیحت نبوی در تعامل با اهل انحراف و گمراهی است؛ از آن ‌ها و خواندن کتاب‌ هایشان باید دوری گزید، حتی اگر به قصد یافتن عیب آنان باشد؛ زیرا شبهه، رباینده است.


رسول الله صلی الله علیه وسلم کسانی را که در زمان دجال حاضر باشند را چنین نصیحت نمودند که از او دوری گزینند و به خود اطمینان نکنند.


نصوص زیادی در سنت نبوی وارد شده که ایشان صلی الله علیه وسلم امر به دوری از اماکن بیماری‌ های حسی نموده اند پس از باب اولی دوری از بیماری شبهات مهمتر از آن است؛ زیرا اگر قلب گرفتار این بیماری ‌ها شود ایمانش ضعیف شده و چه بسا نابود گردد.


شافعی رحمه الله می گوید: (هنگامی که کسی از اهل اهواء به نزد مالک می ‌آمد، به او می‌ فرمود: دین من برایم واضح و آشکار است؛ اما تو دچار شک و تردیدی؛ به نزد شکاکی مانند خود برو و با او جدل کن!)[3]


مالک رحمه الله می‌ گوید: (آیا هربار که سخنوری نزد ما آمد که در جدل و مناظره ماهرتر از دیگری بود، آنچه که جبرئیل علیه السلام بر محمد صلی الله علیه وسلم نازل نموده را به خاطر جدلش ترک گوییم؟!)[4]


و عمر بن عبدالعزیز رحمه الله می ‌گوید: (ای مردم! بدانید که پس از پیامبرتان پیامبرِ دیگری نیست و پس از کتاب تان کتاب دیگری نازل نخواهد شد و پس از سنت تان سنت دیگری نیست و بعد از امت تان امت دیگری نیست؛ مگر نه این است که حلال، همانی است که الله در کتاب خود بر زبان رسولش حلال نموده و تا روز قیامت حلال است؛ و مگر نه این است که حرام، همانی است که الله در کتاب خود و بر زبان رسولش حرام نموده و تا قیامت حرام خواهد ماند)[5].


بنابراین کسی حق تغییر یا تبدیل احکام این شریعت را ندارد و هرکس چنین کند فرجامش ناگوار بوده و راهی جز راه مؤمنان را در پیش گرفته است.


بزرگداشت کسانی که الله بر آنان نعمت ارزانی داشته است، پیروی از آنان در راه راست، خواندن سیرت آنان و سیرت دیگر علمای اهل عمل، و اطلاع و آگاهی یافتن از اهمیت بسیاری که به علم و پیروی از امامان پیشین از جمله صحابه و تابعین داشتند و دانستن تمسک شدید آنان به عمل و نهی از جدل.


چنین مطالعه ‌ای از بزرگترین اسباب محبت و پیروی و احترام و حق‌ شناسی آنان خواهد بود و باعث دوری از کسانی است که گستاخانه از آنان ایراد می ‌گیرند.


تلاش برای عمل کردن به علم؛ زیرا کسی که اهل عمل است و با علمی که دارد عبادت الله تعالی را به جای می ‌آورد، او مطیع الله است و شایستگی این را دارد که الله او را بر حق ثابت قدم نگاه دارد و از شر افتادن در بدعت‌ ها و نوآوری ها دورش گرداند و در علمش برکت قرار دهد.


هر کس در سیرت دعوتگرانِ قرائت جدید نص نگاهی اندازد می ‌بیند که آنان ـ اگر بی ‌دین نباشند ـ دورترین مردم از عمل به دین و اخلاق و رفتار و ظاهرِ اهل صلاح هستند[6].

و هرکس در کوتاهی در عمل و عبادت به آنان شبیه شود پس بترسد از اینکه سرنوشتش مانند سرنوشت آن ها شود.




اگر مرتکب گناه شدی پس آن را توجیه نکن:

کسی که مبتلای گناه شده باید از چیزی که از خود گناه بدتر است بترسد و آن اینکه برای توجیه گناهش تلاش کند یا در جستجوی کسانی باشد که آن را مباح می ‌دانند؛ زیرا اساس قرائت جدید نصوص، حلال کردنِ حرام و باز کردن دروازه ‌های هوای نفس و شهوات است.

این رساله را با سخن ابن قیم رحمه الله به پایان می ‌رسانیم که می ‌گوید:

(سبحان الله! آنان که از نصوص وحی و برگرفتن نور از چراغِ آن روی ‌گردانند چه گنج‌ هایی که از دست داده‌ اند!!

و چه چیزهایی از حیات قلب و نور دیدگان که از آن محروم گشته‌ اند!!

به سخنانی قانع شدند که از تیشه ی آرای افکار آنان بر آمده بود... و کار دین شان بی درنگ در میان شان تکه تکه شد.

و سخنان فریبنده ی زیبا را میان هم رد و بدل کردند و به خاطر آن قرآن را مهجور گذاشتند.

نشانه‌ های قرآن در دل‌ هایشان کهنه شد، به گونه ای که دیگر آن را نمی ‌شناسند و منزل ‌گاه‌ هایش نزدشان خراب شد اما آبادش نمی ‌کنند.

پرچم‌ هایش از دست‌ شان افتاد اما آن را برنمی ‌دارند و ستاره‌ هایش از آسمان ‌شان خاموش گردید پس آن را نمی‌ بینند.

خورشید قرآن با یکجا شدن تاریکی آرا و نظرات شان تاریک شد و از دیدنش محرومند.

نصوص وحی را از سلطان حقیقت خلع کردند و از ولایت یقین عزل کردند و بر آن با تحریف و تأویل باطل هجوم آوردند و همچنان از لشکرهای شکست خورده ی ‌شان کمین در پی کمین به نبرد آن می ‌روند.

[قرآن] همانند مهمانی که نزد گروهی بخیل بیاید، به نزد آنان آمد و با وی رفتاری کردند که شایسته ی جلال و بزرگواری ‌اش نبود و او را دور داشتند و بر سینه ‌اش زدند و بر پشتش زدند و گفتند: نمی ‌توانی از نزد ما عبور کنی مگر از راه مَجاز.

نصوص را همان منزلتی دادند که خلیفه ی عاجر در این دوران دارد؛ سکه به نامش می ‌زنند و خطبه به نامش می ‌خوانند اما نه حکمش نافذ است و نه قدرتی دارد)[7].

آنچه خواندید مطالبی بود که توانستم درباره ی این بدعت جمع ‌آوری کنم و از الله متعال پایداری تا مرگ را خواهانیم.

درود و سلام الله بر نبی مان محمد، و بر تمام آل و اصحاب وی باد.


برگرفته از کتاب "بدعت بازنگری در فهم نصوص" با عنوان اصلی "بدعة إعادة فهم النص" تألیف محمد صالح المنجد.

بازنگری: ام احمد


 

[1] آل عمران:8

[2] آل عمران:7

[3] سیر أعلام النبلاء: 8/99

[4] حلیة الأولیاء: 6/324

[5] طبقات ابن سعد: 5/340؛ الاعتصام: 1/86

[6] حسن حنفی در آغاز کتابش «من العقیدة إلی الثورة» می‌ نویسد: "اگر پیشینیان عقاید خود را بنابر درخواست امراء و سلاطین، یا پس از استخاره و دیدن یکی از اولیای الله یا نبی در رؤیای صالحه، نوشته ‌اند، ما کتاب مان «من العقیدة إلی الثورة» را بدون درخواست هیچ کس یا رؤیا یا استخاره، نگاشته ‌ایم"؛ "همانطور که پیشینیان از الله درخواست یاری می کردند، ما از قدرت انسان بر فهم و عمل یاری می‌ جوییم" من العقیدة إلی الثورة: ص/44-50. همچنین می ‌گوید: "حالِ ما نیازمند به حمد و ثنا کردن را ندارد" من العقیدة إلی الثورة: ص/11. او با این سخنان ثنای الله متعال را رد کرده و از اثبات حمد و ستایش برای الله سرباز می‌ زند!!

 

[7] اجتماع الجیوش الإسلامیة: ص/41